این هفتههای اخیر کمی با تاریخ عجیب و سیاه قرن بیستم بیشتر آشنا شدم و بیشتر خواندم. با این تاریخ کثیف که هرکس هر جایی که بوده «راه»ِ خودش را درست و برتر میدانسته. جالب است همزمان در نقاط مختلف این زمین مدعی بودهاند این بهترین راه است و وقت آن رسیده همهی جهان شبیه ما شوند. و جالبتر اینکه خیلیهایشان شیوههای یکسان یا مشابهی را در پیش گرفته بودند و فقط خودشان را بر حق میدانستند. (البته این لااقل در حوزهی دین چیز جدیدی نیست و قرنها همین بوده. تولستوی این را به کم سوادی مردم نسبت داده بود که بدون فکر بر حق بودن خودشان را میپذیرند).
شیوهی رسیدن به «راه»ِ مورد نظر هم فرقی نداشت چه باشد. «برای رسیدن به راه و شیوهی سعادت ما، هر وسیلهای مُجاز است.» بیچاره ماکیاوللی که فحشِ تاریخ شده است. از دست این مخالفان!
اینها چیزهای تازهای نیست. تمامی هم ندارد. هرچه جلوتر برویم شدیدتر خواهد شد. اما دردناک قسمتی است که هنوز با گذر سالها از جنایات بشتر علیه بشر، باز هم عدهای معتقدند «این دیگر بهترین راه است». و میخواهند هر طور که شده - با هر زوری- خودشان را ثابت کنند. کشتهها و بیخانمانها و شکنجهشده ها هم که اهمیتی ندارد. چون راهِ ما تنها راه سعادتِ بشری است، و ما حاضریم انسان را دیوانه میکنیم تا آیندهای زیبا داشته باشد.
من میترسم یا خجالت میکشم از قرن آینده که صد سال دیگر آدم تازهکاری مثل من از این همه حماقت به تنگ آید و با تردید به اطراف نگاه کند. فقط امیدوارم او خیالش راحت باشد که در قرن بهتری زندهگی میکند و دیگر به تاریخِ دورانِ او نمیخندند.
شیوهی رسیدن به «راه»ِ مورد نظر هم فرقی نداشت چه باشد. «برای رسیدن به راه و شیوهی سعادت ما، هر وسیلهای مُجاز است.» بیچاره ماکیاوللی که فحشِ تاریخ شده است. از دست این مخالفان!
اینها چیزهای تازهای نیست. تمامی هم ندارد. هرچه جلوتر برویم شدیدتر خواهد شد. اما دردناک قسمتی است که هنوز با گذر سالها از جنایات بشتر علیه بشر، باز هم عدهای معتقدند «این دیگر بهترین راه است». و میخواهند هر طور که شده - با هر زوری- خودشان را ثابت کنند. کشتهها و بیخانمانها و شکنجهشده ها هم که اهمیتی ندارد. چون راهِ ما تنها راه سعادتِ بشری است، و ما حاضریم انسان را دیوانه میکنیم تا آیندهای زیبا داشته باشد.
من میترسم یا خجالت میکشم از قرن آینده که صد سال دیگر آدم تازهکاری مثل من از این همه حماقت به تنگ آید و با تردید به اطراف نگاه کند. فقط امیدوارم او خیالش راحت باشد که در قرن بهتری زندهگی میکند و دیگر به تاریخِ دورانِ او نمیخندند.