۱۳۹۰ اسفند ۱۰, چهارشنبه

حرف هایی که وزیر زد، و نزد!

اول: ایسنا - وزیر ارشاد: اين (اسکارِ فرهادی) حركتی بود كه ابتدا با صدور مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آغاز شد!
 

دوم: این یعنی ما با صدور نکردن مجوز، جلوی خلق آثار زیادی را گرفتیم و می توانیم همچون سنگی، در مقابل رویش هر جوانه ای، ممانعت به عمل آوریم. و تا کنون افراد زیادی را از این روش سرخورده کردیم و همچنین از پیشرفت هر هنری جلو گیری نموده و می نماییم! البته که گاهی همه چی بر وفق مراد نیست و از دست، در می رود.
اما نمی دانیم از لابه‌لای همان سنگ ها هم می شود رشد کرد و بزرگ شد و بزرگ شد و آنقدر بزرگ شد، که روزی همان سنگ ها برداشته شود تا دیگر در سر راه نباشد. یا آنقدر رشد کرد تا سنگ را بپوشانیم و تبدیل به خاطره ای در یاد ها کنیم.
و حالا به شما تبریک می گوییم. جدا از ارزش های هنری که قابل ستایش است، شما توانستید مردم را لختی خوشحال کنید و برای مدتی لبخند را به لبانشان و شادی را به روحشان و آرامش را به فکرشان بازگردانید.
در ضمن ما انگلیسیمان از شما بهتر است و حرف هایتان را بهتر از خودتان فهمیدیم! باشد که بدانید.

۱۳۹۰ بهمن ۳۰, یکشنبه

خواب هاي لعنتی

باز، آغاز از نو
اين خواب هاي لعنتی
سر مي رسد اوجِ
يك كوه، دلتنگي
كه يادت مي آورد همه را
سورئال است زمان و مكان
باز حقيقي است اشخاص و اتفاقات
يك گفت و گوي خيلي ساده
... اين خواب هاي بي ربط پي در پي
روزي دو نوبت، ظهر، شب
به روياي چيزهايي كه دور شدي
نزديك تر مي شوي و فرار مي خواهي
كه ديگر نخوابي و خستگي ها روي هم انباشته شوند و روزي طغيان كنند
بي خوابي ها
و تو حالش را نداشته باشي
تا بگذراني

روياي لحظه ها،
به بادت مي دهند
اين خوابهاي لعنتي...

۱۳۹۰ بهمن ۲۷, پنجشنبه

۱۳۹۰ بهمن ۲۳, یکشنبه

تبعیدِ اجباری

تبعيد؛ 
حتي اگر به بهشت برين هم باشد، وقتي خواست خودت نباشد، رنج آور است.
اسمش پيداست: تبعيد.
اجبار؛ هيچ وقت لذت بخش نيست...

۱۳۹۰ بهمن ۱۷, دوشنبه

صفاتِ نیکِ ما!

به قول بهمن فرمان آرا:
بخل، حسد و تنگ نظري، شغل دوم همه ي ما ايراني هاست...
...
و منِ ميم، هر روز بيشتر به اين مهم پي مي برم...در پسِ پرده ي همه ي ظاهر هاي خير خواهانه، چهره اي بس تنگ نظر پنهان شده است. شايد حرف نيما درست باشد؛ احتياج، اين حس را به وجود آورده باشد!

۱۳۹۰ بهمن ۱۵, شنبه

ف مثل...زندگی

همه ی خط ها و راه ها در نهایت، در یک نقطه به هم می رسند؛
و آن نقطه، بی هیچ شک فوتبال است...


زیبایی گم شده در فوتبال، بی انتهاست. شاید حتا شبیه به ادبیات...

شاید مخالفان زیادی داشته باشد...اما عقیده ی من این است!