بازیِ بیگناهان رمانیست تلخ که به مسئلهی یک مرگِ مشکوک
میپردازد و هرچه لایهها را کنار میزند و به عمق میرود، بوی فساد بیشتر میشود.
با روایتِ یک قاضی و حضورِ زنی که چهارسال پیش مرده و هنوز رهایاش نکرده آغاز میشود
و نگاهِ پرسشبرانگیزِ زن. اسنادِ زیادی گموگور شدهاند و خوان مانوئلگالون با
پایی شَل و شمایلی که بهدرستی طراحی شده همچنان پیگیر ماجراست.
داستان به مانندِ فیلمی سینمایی تدوینی بینقص دارد و پُر
است از جامپکات و اینسرتهایی که مطابق با سیرِ روایی اطلاعات میدهد و زمان را
متوقف میکند. صحنهای را نشان میدهد، آدمها معرفی میشوند، چند دقیقه را حذف میکند
و بعد را نشان میدهد و همهی چیزی که مهم بوده در همان چند دقیقه اتفاق افتاده.
حالا قاضی باید واردِ ماز شود و کشف کند در صحنههایی که حذفشده چه گذشته! در این
میان روایتی کناری همانند دستیار کاراگاههای رمانهای جناییِ کلاسیک در نقشِ
اطلاعات دادن وارد میشود تا مسئلهی اصلی قابلِ حل شود، اما حواشیِ آن پیچیدهتر
میشود. روایت حتا عجیبتر هم میشود و از بُعدِ واقعگرایانهی خود خارج و همچون
صحنهی تئاتر صدا و آدمهایی مبهم میآیند و همسُرایی میکنند.
در هنگامِ برگزاریِ بزرگترین مسابقهی باشگاهیِ آرژانتین -که
خودش بارها فراتر از یک بازیِ فوتبال است- گروهی که به زیبایی بیگناهان نامیده
شدهاند، حادثهای را رقم میزنند، اما براساسِ شواهد همهشان بیگناه هستند. نویسنده
ما را واردِ تودرتویی میکند تا مشخص شودِ بهوقتِ بازیِ ریور-بوکا چه حجم از
فسادِ سازمانیافته مشغولِ شکلگیری بوده. فوتبال حتا بیشتر از این هم حضور دارد.
بعد از جامجهانی ۱۹۷۸ پشتِ پردهای از درگیریها با شیلی رو میشود که ریشه در
دیکتاتوریِ وقتِ حاکم در آمریکایجنوبی دارد و جنگهایی عملا نمایشی.
رائول اَرخمی دست به روایتی پُرپیچوخم با زوایایی متعدد
زده که از طرفی بسیار خوشخوان و روان است و خواننده را سردرگم نمیکند و از سویی
جذاب هم میماند. در طولِ روایت خواننده بیشتر از شخصیتهای داستان اطلاعات دارد،
اما هماوست که در دامِ قصه میافتد و تکهتکه قاضی و دوستاش را دنبال میکند و
از آرشیوهای مسروقه مدارکی جدید میخواند.
شاید نزدیکترین نمونه به بازیِ بیگناهان، آوریلِسرخ
سانتیاگو رونکاگلیولو باشد که اتفاقا آنهم از سوی جیرانمقدم از اسپانیولی به
فارسی برگرداندهشده. از نظرِ نوعِ وضعیتی یک مرد درش گیر میکند تا نسبت به همهی
دستگاهی که در آن بوده ظنین شود و مردد بماند. یا حتا فصلِ دوم سریال دودمان که چند
نفر از یک خانواده دستِ به پنهانکردنِ یک قتل میزنند و رگههایی از فساد پشتِ
ماجراست. اما بازیِ بیگناهان از نظر فرم و تعددِ نوعِ روایت چیزِ دیگری محسوب میشود
و دستِ آخر واقعیت رو میشود، اما هنوز تردید است واقعیت کدام است.