عباس کیارستمی را یکبار دیدهام. آنهم در آخرین روز بیستسالهگی. سالها برایام موجودی عجیب و دستنیافتنی بود و هرچه بیشتر فیلمهایاش را میدیدم و مصاحبههایاش را میخواندم، فرد مهمتری میشد. میخواستم بدانم چگونه کیارستمی شده. او هم میتوانست مثل خیلیهای دیگر شود. پس چطور وقتی پسرش ناامید از حرفهای کسانی که کلوزآپ را دیده بودند، از خروجی سالن سینما به پاترول پدر برگشت و فحشهای مردم را گفت، ناامید نشد و نهراسید؟ مگر کیارستمی مثل ما نیست؟
آن روز از ذوق زیاد نفهمیدم آن چند ساعت چطور گذشت و اصلا جواب سوالهایی که پرسیدم را یادم نیست. شاید هم باشد و مثل بقیه حرفهایی که زد گوشهای تهنشین شده باشد. چند ساعت مانده بود بیستیکساله شوم و فهمیدم او چیزی نیست جز تلاش و پشتکار. نه شانس و هیچچیز دیگر. شانس با کسیست که بیشتر تلاش میکند. عباس برای کیارستمی شدن سالها زحمت کشید و یکیدوساله بزرگ نشد. پس باید چند دهه تلاش کرد و از هیاهو دور ماند.
چندسال از آن دیدار گذشته و من سعی کردهام بیشتر و بیشتر و بیشتر تلاش کنم. حالا مرد هفتادوپنجساله روی تخت بیمارستان است و احتمالا هنوز هم در ذهناش دارد کار میکند. الان وقت خوبی برای رفتن نیست. او باید ادامه داشته باشد و حاضر بماند. آرزو میکنم خیلی زود به خانه برگردید آقای کیارستمی! به سلامتیتان احتیاج داریم و باد ما را نخواهد برد.
کیارستمی مثل ماست فقط تلاش بیشتری کرد و آرام ماند تا بهتر ببیند. او باید ادامه داشته باشد…
پ.ن: عکس را یکم شهریور نود و دو در تهران گرفتهام.
آن روز از ذوق زیاد نفهمیدم آن چند ساعت چطور گذشت و اصلا جواب سوالهایی که پرسیدم را یادم نیست. شاید هم باشد و مثل بقیه حرفهایی که زد گوشهای تهنشین شده باشد. چند ساعت مانده بود بیستیکساله شوم و فهمیدم او چیزی نیست جز تلاش و پشتکار. نه شانس و هیچچیز دیگر. شانس با کسیست که بیشتر تلاش میکند. عباس برای کیارستمی شدن سالها زحمت کشید و یکیدوساله بزرگ نشد. پس باید چند دهه تلاش کرد و از هیاهو دور ماند.
چندسال از آن دیدار گذشته و من سعی کردهام بیشتر و بیشتر و بیشتر تلاش کنم. حالا مرد هفتادوپنجساله روی تخت بیمارستان است و احتمالا هنوز هم در ذهناش دارد کار میکند. الان وقت خوبی برای رفتن نیست. او باید ادامه داشته باشد و حاضر بماند. آرزو میکنم خیلی زود به خانه برگردید آقای کیارستمی! به سلامتیتان احتیاج داریم و باد ما را نخواهد برد.
کیارستمی مثل ماست فقط تلاش بیشتری کرد و آرام ماند تا بهتر ببیند. او باید ادامه داشته باشد…
پ.ن: عکس را یکم شهریور نود و دو در تهران گرفتهام.