۱۳۹۱ اسفند ۶, یکشنبه

به آب...هم...


میانِ آتش سوزانده می شدم
با چشمانِ بسته فردا را می دیدم
حیف...حیف...
تمامِ‌ وجودم داشت می سوخت و روی من آب ریختند،
به آب شک باید کرد
من ققنوس بودم...
حالا چه کنم؟

هیچ نظری موجود نیست: