۱۳۹۱ مهر ۱۲, چهارشنبه

شرایطِ ضعیفِ روابط

ضعیف ترین فیلمی که در چند سال اخیر دیده ام، «شرایط» ساخته ی مریم کشاورز بوده است. فیلمی که به عقیده ی من هیچ برنامه یا موضوعِ مشخصی با خود ندارد و معلوم نیست چه چیز را می خواهد به مخاطب بدهد. پر از صحنه های غیر واقعی از جامعه ی امروز ایران و غلط های فاحش از آنچه که در اینجا وجود دارد.
از جمله سیاه نمایی های بیش از اندازه از اوضاع امروز کشور و دغدغه هایی که شاید تنها بخش کوچکی از خواست جامعه ی امروز باشد. مانندِ محیط مدرسه و نحوه ی دریافت شهریه(!) یا ارائه ی چهره ای عجیب از نهادی امنیتی -که هیچ گاه مشخص نمی شود چه دستگاهی است که همه جا حضور دارد و دیده می شود. از مسجد تا به ظاهر کلانتری و بازجویی های سیاسی و در نهایت حضوری راحت همراه با دوست دختر اش در مهمانیِ شبانه!!!- و جالب که این مامور امنیتی در میان بازجویی (که خیلی جدی و از موضع قدرت به نظر می رسد) ناگهان وا می دهد و همه ی اطلاعات شخصیِ دخترِ فرار کرده اش را به کسی که لحظاتی پیش مورد بازخواست قرار می داد، می دهد. که شاید بازی ضعیفِ بازیگران این اشکالات را بیشتر نمایان کرده باشد.
در کل بخش های این چنینیِ فیلم بسیار ابتدایی بود و به جای نشان دادن درد بیشتر باعث گمراهی می شد.
Circumstance Poster
فیلم حتا در موضوع اصلی خود هم چندان موفق نبوده و هرگز نتوانسته مشکلات زنانِ همجنسگرا در ایران را بیان کند و اساسا مورد متفاوتی را دستمایه ی خود قرار داده است.
آنقدر اشتباه در این فیلم زیاد است که هیچ مورد درستی را نمی تواند القا کند. بعید می دانم تماشاگر ایرانی حس کند که این داستان و این مشکلات در ایران می گذرد وقتی تمامی خانه ها به سبک و معماریِ عربی تزیین شده است یا ماشین ها سنگ فرش ها خیابان ها که هیچ شباهتی به هیچ خیابانی در ایران ندارد. یا مسجد که به خاطر ندارم چنین مسجدی با نشانِ هلال ماه روی گنبد یا مناره اش دیده باشم. هرچند یکی از دلایل غیر قابل لمس بودن فیلم به محدودیات باز می گردد، اما بهتر بود جور دیگری مسایل بیان شود تا اینقدر گاف ها توی ذوق نزند. البته بعید می دانم ذوقی در مخاطب ایجاد شود با لهجه های به ظاهر فارسیِ عجیبِ بسیاری از بازیگرانِ فیلم.

در صحنه هایی حتا تضاد را در رابطه جنسیِ میانِ شیرین و عاطفه می بینیم. یا با شخصیت های پسر که به همان ناچاری و محدودیات در برقراری رابطه در جامعه ایرانی می رسیم، نه همجنسگرایی واقعی. به طوری که گویی تنها برای ارضای بعضی نیاز ها،‌ دو دختر به هم پناه آورده اند و اساسا لزبین نیستند. که این مانع نتیجه گیریِ نهایی و سر خم کردن در برابر جبر ازدواج با جنس مخالف می شود.

ضعفِ دیگری که در فیلم مشهود است به این برمی گردد که هیچ تلاشی صورت نگرفته است که نشان دهد همجنسگرا ها -یا مشخصا لزبین ها- چه دغدغه ای دارند و می توانند مثل همه ی افراد جامعه زندگی کنند و حتا دین دار باشند، زیرا میلِ جنسی شان همواره با آنها بوده و از بدو تولد چنین بوده اند.
حتا صحنه های عشق بازی یا تصوراتِ شیرین و عاطفه هم چندان موفق نبوده و در برگیرنده ی چیزِ جدیدی هرگز نبوده است. پس نمی تواند چیزی از لزبین های ایرانی به مخاطبِ خود اضافه کند.

نویسنده و کارگردان این فیلم مریم کشاورز بوده که در نیویورک به دنیا آمده و کارشناسی ارشدش را در رشته مطالعات خاور نزدیک از دانشگاه میشیگان گرفته است. بازیگران این فیلم هم سارا کاظمی(شیرین) که ایرانی فرانسوی است و نیکول بوشهری(‌عاطفه) که متولد پاکستان است و رضا سیکسو صفایی (برادر عاطفه) می باشند. همچنین این فیلم در جشنواره سینمای ساندنس جايزه ی بهترین فيلم مورد پسند تماشاگران را دريافت کرد.

هیچ نظری موجود نیست: