۱۳۹۱ مهر ۲۶, چهارشنبه

روزهای خوب، فرا خواهد رسید

نه این پایانِ ماجراست، نه اگر می باختیم دنیا به پایان می رسید. روزی که به لبنان باختیم یک اتفاقِ ساده ی فوتبالی رخ داد و امروز هم که کره ی بیست و پنجم جهان را بردیم، یک اتفاق دیگر به وقوع پیوست. اما نه از جنسِ اتفاقات رایج برای ما و بعضا عجیب. که این بار با برنامه ریزی و پشتیبانی و تلاش و از همه مهم تر، روحیه و انگیزه برای ما اتفاق افتاد. همین است که ارزشمند می کند این نتیجه را،  و بعد از بازی تا این حد خوشحالی را دیدیم.


اما نکاتِ جالبی هم در نظرهای بعد از بازی می شد پیدا کرد. اینکه عده ای معتقد بودند «کثیف» بردیم!!! احساس می کنم این افراد اساسا معنای کثیف را نمی داند و کثیفِ فوتبالی در نظرشان چیز دیگری ست! نه وقتی را تلف کردیم و نه کسی به عمد و از روی تمارض خودش را روی زمین انداخت. و هر چه بود، مدیریت نتیجه ی به دست آمده در لحظات پایانی بود. که این یک «مهارت» است.

کسانی هم می گفتند، زمانی مثلِ ماست(!) کره را می بردیم و علی کریمی ۳ تا ۳تا به کره می زد!
نه در بازیِ ۲۰۰۴ در چین که کریمی هتریک کرد، و نه حتا در بازیِ تاریخیِ ۱۹۹۶ در امارات که ۲-۶ بردیم، هیچ کدام به سادگی و ماستی(!) به دست نیامد. بازیِ اول دو تیم رقابتی شانه به شانه داشتند و بازی مدام به تساوی کشیده می شد، تا درخششِ مهدوی کیا و کریمی تکمیل شد و گل چهارم به دست آمد. بازیِ دوم هم نیمه ی اول را ۱-۲ باخته به پایان رساندیم و تا دقیقه ۶۵ بازی مساوی و بود و ناگهان طوفانی آغاز شد که ما سالهاست پُز اش را می دهیم.
کره ی جنوبی هم در تاریخ هیچگاه تیمِ ضعیفی نبوده و همواره از قدرت های برترِ این قاره به حساب می آمده. به همین دلیل است که می گوییم دیدارِ سنتی آسیا و با بازی های بزرگی چون آلمان-ایتالیا یا برزیل-آرژانتین مقایسه اش می کنیم.
این ها اساسا غیرِ واقعی دیدنِ مسائلِ موجود و حقیقی است که متاسفانه در اخلاقِ امروزِ جامعه ایران شکل گرفته.



نقشِ کارلوس کِیروش در این بین از هر کسی بیشتر بود. کسی که از زمانِ ورود اش به «تیم ملی» -با تمامِ کاستی و نبود امکاناتِ کافی- شخصیت را رفته رفته به فوتبالِ ایرانی باز می گرداند. فوتبالی که غرق در دروغ و لمپنیسم شده است.
کِیروش؛ انگیزه برای مبارزه و بی تفاوت نبودن را در کنار تمامِ دانشِ فنی اش به تیم اضافه کرد. نباید بی انصافی کرد و نقشِ او در فردای فوتبال مان ساده عبور کنیم.



چیزی که هست، الان باید خوشحال بود از نتیجه ای که به دست آوردیم. اینکه با تمام بضاعت و توان مان، کره ای را که می دانیم چقدر کامل است را بردیم. اینکه به برزیلِ ۲۰۱۴ می توانیم نگاه کنیم و به آینده خوش بین باشیم. اینکه مردم دوباره نگاه شان به «تیم ملی» بر خواهد گشت. اما نباید همه ی وجود مان را برای این خوشحالی خرج کنیم و در بادِ برد اش بخوابیم. بلکه باید واسطه ای باشد برای نگاه بهتر به آینده. که دنیا، تازه از سر گرفته شده است.
امروز هم مثل خیلی از روزهای دیگر بود. همه مصیبت های جهان تکرار شد. تولد ها و مرگ های زیادی صورت گرفت. کسانی همه چیز را از دست دادند و کسانی خیلی چیز ها را به دست آوردند. ما؛ امید را به دست آوردیم. امید به روزهای خوب.

هیچ نظری موجود نیست: