۱۳۹۱ دی ۲۱, پنجشنبه

انتخاب، لذت، زندگی


این ها یاد گرفته اند انسان ها را به خاطر چیزهایی که هیچ دخالتی در به دست آوردن اش نداشته اند سرزنش کنند و در حالتی زشت، تمسخر می کنند همه چیزهایی که جزئی از هستیِ یک انسان تلقی می شود.
و جالب است هیچ ایرادی به کسانی که کورکورانه تقلید می کنند و فقط به دنبال این هستن که کپی ای باشند از دیگران وارد نمی بینند. برای شان زشت نیست کسی که خودش -به انتخاب خودش- عملی ناپسند را انجام می دهد. اما زشت است مثلا کسی علاقه ی جنسی اش خلافِ میلِ آنها باشد!!
این ها همجنسگرایی را زشت می دانند و با اکراه نسبت به آنها برخورد می کنند. در حالی که هیچ انتخابی در میان نبوده است. و در بهترین حالت آن ها را بیمار می بینند. که همین بزرگترین چشم پوشی است.

به کسی که بینیِ بزرگی دارد، یا فکِ نا متناسب با صورتش، یا اساسا یکی از اجزای صورتش برخلافِ میلِ آنها باشد و نازییا به نظر برسد، می خندند و به دیدِ طنز به چیزی نگاه می کنند که شخصِ صاحبِ آن منویی در مقابلش ندیده بوده که انتخاب کرده و حالا ناجور از آب در آمده باشد. یا اندازه و قد و چیزهایی از این قبیل.
و خیلی مشکلات دیگر که بشر هیچ دستی در آنها نداشته اما همچنان سوژه محسوب می شود. مسخره ترین اش تمسخرِ محل تولدِ یک انسان می تواند باشد!

اما مثلا هیچ گاه کسی که دروغ می گوید را تقبیح نمی کنند.
جالب است که با این همه توجه به انتخاب، هیچ انتخابی برای شان مهم تلقی نمی شود. این را از رفتارِ روزمره ی شان می شود فهمید. و خودشان هم انتخاب هایی که دیگران کرده اند می کنند.

برای شان قابل فهم نیست، که شاید یک نفر هیچ علاقه ای به زیستن نداشته باشد. و دلش هم نخواهد از اینجا برود و می خواهد زندگی را آنجور که دوست دارد و می خواهد، مطابق خواسته های خودش پیش ببرد. و با این همه ترسی هم برای ترک این دنیا نداشته باشد. خوب این برای شان یک مدل عجیب است و انتظار زیادی است از کسانی که از درکِ خودشان هم عاجزند، توقع درکِ این مسئله را داشت.
نمی توانند بفهمند شاید یکی این زندگی را انتخاب نکرده باشد‌،‌ اما حالا که خودش را در این چاه می بیند، مجبور است بماند و مجبور است لذت ببرد. همین است که شاید فکر کنند او زمینی نیست. زیرا هرگز نمی توانند لذت های او را هم بفهمند.

این ها گفتم تا بگویم، نمی شود از کسانی که بدیهی ترین چیز ها را هم نمی فهمند، یا نمی خواهند بفهمند، انتظارِ زیادی داشت. و تقابلِ این رویداد ها با یکدیگر را هم هرگز نخواهند فهمید. در این حالت فقط باید به کروکُدیلِ درون پناه برد و بگذاریم این ها هر چه می خواهند بکنند. اما لطفا ما را نه.

هیچ نظری موجود نیست: