۱۳۹۴ شهریور ۱۴, شنبه

فرار به جلو

تنبلی و شلوغی این روزها باعث شده نتوانم آن‌طور که می‌خواهم یادداشت‌هایم را این‌جا بگذارم. راستش این دو سه ماه از هر زمانی در نوشتن پُرکارتر بوده‌ام و تا حدی از خودم راضی هستم. و البته این چند ماه معماری هم زیاد کرده‌ام. هرچند همه پروژه‌های درسی و آکادمیک بوده اما برای محک و سنجیدن توانایی و از همه مهم‌تر یادگیری، بسیار برای‌ام مفید بوده. و هم‌چنین فکرهای که در موقعیت‌های این‌چنینی برای آینده می‌کنیم.
همین شلوغی باعث شد نتوانم بیایم این‌جا و به رسم هر ساله درباره‌ی تولدم (دوم شهریور) چیزی بنویسم. اما خلوت بودن این‌جا به معنیِ خلوت بودن روزهای من نبوده. هم نقد زیاد نوشته‌ام (که بعضی‌هایش چاپ شد) و هم داستان کوتاه و شروع یک کار بلند و سعی بر منسجم پیش بردن‌اش. بماند کلی مشق و تمرین و اتود که لابه‌لایش بود و بین‌اش یک ورک‌شاپ خیلی خوب طراحی را هم پشت سر گذاشتم و با وجود تیم‌های خیلی حرفه‌ای‌تر و قوی‌تر از ما، دوم شدیم و رضایتی که از کار داشتیم یک خوش‌حالی لذت‌بخش برای کل گروه به جا گذاشت.
حالا آمدم بگویم بین این همه شلوغی و کار، می‌خواهم کمی به این‌جا هم برسم و با چند یادداشت کمی وبلاگ را به‌روز کنم. این را باید مدیون «وقت نوشتن» باشم که بین‌اش هزار و یک کار می‌کنی تا کار اصلی را برای چند دقیقه هم که شده  به تعویق بیاندازی.
مرسی از هیچ‌کسی که این‌ها را می‌خواند و نمی‌خواند.

هیچ نظری موجود نیست: