۱۳۹۰ شهریور ۷, دوشنبه

نازاده‌ کودکان به رَحِم پیر می‌شوند

از ابتدا هدفم این بود که تنها نوشته‌های خودم را در این وبلاگ بگذارم و در متونی هم که نوشتم، اگر جمله یا شعری از غیر بود حتما نامش را آورده ام. اما گاهی دوست دارم خواندنی‌های زیبایی‌ را هم که می‌خوانم در اینجا بگذارم تا بقیه هم در لذتِ زیبایی‌اش شریک باشند...و البته گاهی، در تلخی‌ِ غم...
‎متاسفانه عرفیِ شیرازی را چندان نمیشناسم، اما این روز‌ها با چند بیت از اشعار سبک هندی و همچنین عرفی آشنا شدم و با هرچه جلو رفتن به شیرینی‌اش بیش از پیش پی‌ پردم.
و حالا چند تک بیت زیبا از عُرفیِ شیرازی (که با خواندنشان لذت بردم) را در اینجا قرار می دهم. باشد که مورد قبول واقع شود!

‎‫عُرفی چه حالت‌َ‌ست که در شهرِ بختِ ما/ نازاده‌کودکان به رَحِمْ پیر می‌شوند؟‬
***
‎‫گفتی که دلت شکسته‌ی کیست؟/ در زیرِ لبم جواب بشکست‬
***
‎‫آنان که وصفِ حُسنِ تو تقریر می‌کنند/ خوابِ ندیده را همه تعبیر می‌کنند
***‬
‎‫دوش دستم راهِ لب گم داشت از مستی ولی/ آشنای شیشه‌ی مِی بود زانویم هنوز‬
***
‎‫امروز در زیارتِ دل سِیْر می‌کُند/ آن سر که دوش بر سرِ زانو گذاشتیم‬
***
‎‫لفظی‌ست خوش‌دلی که ز معنی‌ست بی‌نصیب/ اندوه معنی‌ای‌ که به لفظش نیاز نیست‬
*** 
شدم در گوشه‌ای تنها که ریزم خونِ خودْ عُرفی/ مبادا وقتِ مُردن ناشناسی دستِ من گیرد

در آینده سعی می کنم بیشتر از این گونه اشعار را -که کمتر شنیده شده است- در وبلاگ قرار دهم.
منبع: گزیده‌ی اشعارِ سبکِ هندی، تألیفِ علیرضا ذکاوتی قراگوزلو، مرکزِ نشرِ دانشگاهی، تهران، هزاروسیصد و هفتادودو
با تشکر از محسن آزرم که باعث آشنایی ام با این اشعار شد.
م.ح

هیچ نظری موجود نیست: