اینکه آسمان روزنامه شد به خودیِ خود اتفاق خوشایندی برای رسانه های مکتوب ایران است. اما به همان اندازه کم شدن یک هفته نامه ی خبری ـ تحلیلی از پیشخوان مطبوعات ایران می تواند غم انگیز باشد.
از این جهت ناراحت کننده که هیچ مجله ی هفتهگی ای نیست که به طور منظم چاپ شود و یادداشت ها و پرونده هایی در حوضه های مختلف داشته باشد و البته قابل قبول هم باشد.
آسمان رفت و هیچ مجله ای نیست که جایگزین شود. هرچند روزنامه شد و مطالب یا به روزنامه انتقال داده می شود یا در مهرنامه و آسمان چاپ می شود. اما به هر ترتیب لذت یک عادت هفتهگی از بین رفت. اینکه اولِ هفته آسمان بخری و شروع کنی به ورق زدن و بعد انتخاب مطالبی که حتما باید بخوانی، یا مطالبی که در ذهن می سپاری تا در آینده اگر لازم شده مجله را از آرشیو بیرون بکشی و بخوانی. دیگر این ها نیست.
اساسا من با یک مجله و هفته نامه بیشتر خو می گیرم تا یک روزنامه. روزنامه را هرروز نمی توان گرفت. یا برای من دشوار است تا هرروز بگیرم یا بخواهم همه ی آنها را نگه دارم. و از آنجایی که قوچانی و تیماش اعتقاد چندانی به فضای مجازی و انتشار به موقع کارها به روی اینترنت ندارند، نمی توان امیدوار بود هر روز پیدیاف روزنامه را روی موبایل یا تبلت داشته باشی و بخوانی. هر چند در ماههای اخیر با راه اندازیِ صفحه ی شبکهی هممیهن Hammihan Network در فیسبوک رابطه ی این گروه با فضای مجازی و مخاطبینشان خیلی بهتر از پیش شده، اما آیا می توان به سروقت خواندنِ روزنامه ی آسمان در اینترنت امیدوار بود؟
آسمان را از همان شماره های اولِ دوره ی دوماش بود که خواندم و خوشم و آمد (مهر۹۰) و در دوره ای شش ماهه هم مشترکاش شدم. با وجود اینکه فراز و فرود هایی داشته و همیشه عالی وخوب نبوده، بودنش بهتر از نبودنش است. جای خالی آسمان در حد فاصل آغاز سال ۹۲ تا انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهور بسیار احساس می شد. تقریبا ۴ ماه هیچ مجله ای از آن گروه تا مشخص شدنِ دولتِ جدید زیر چاپ نرفت. حالا هم دوباره باید به نبودِ یک هفته نامه عادت کنیم.
هنوز روزنامه ی آسمان را نخواندهام. بدون شک انگیزه های بسیار زیادی دارند و روزنامه ی با کیفتی را خواهیم خواند. با کیفیت تر از هفتهنامه که در شماره ی آخرش کیفیت همیشهاش را نداشت. اما برای من جای هفته نامه خالی می ماند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر