۱۳۹۰ مهر ۲۲, جمعه

آقا دخترها و فاحشه ها!

به همهٔ آدم‌هایی‌ که با حرف هایشان، دخترانِ نسل پیش را خوردند و حالا مانده اند با دخترِ خودشان:

چقدر آدما با پیشینه تاریخی‌ شون متفاوت شدن!
اصلا انگار نه انگار همونایی هستن که تا دیروز "سیبیل" رو جزیی از وجودِ یک دخترِ ازدواج نکرده میدونستن و دختری که ابرو هاش رو برداشته همردیف میدونستن با یه دختر فاحشه! چه حرفا که نمیزدن و چه آدمایی -یا حتا خانواده ها- که اذیت نمی‌کردن با همین حرف درآوردن ها. و مثل خاروندن سر به هرچیزی بقیه رو متهم میکردن و خودشون و "آقا دختراشون" رو مبرا از هر ایرادی میدیدن.

یادش بخیر! چه روضه‌هایی‌ که نمیخوندن و چقد بچه‌های مردم رو میترسوندن که از همین مویی که از روسریت اومده بیرون فردا آویزون میشی‌، و کسی‌ نبود بگه آخه حاج خانوم! تو که خودت عقده‌ همین کارا رو داری و تابحال آب ندیدی، وگرنه با بیکینی کرال سینه میرفتی و حموم آفتاب می‌گرفتی. حالا به بچه مردم چیکار داری؟ دخترِ خودت چی‌...؟ قدیسه؟!؟
نه خانوم جان! پاک بودن به این چیزا نیست. به اون غلطیِ که خودت می‌دونی داری انجام میدی و اون فکر بیمارِ پریشونت که عقده‌های نهفته در اون اجازهٔ "فکر" رو از تو گرفته. اونی که تورو میسوزوند ناخنِ لاک زده ی دخترِ همسایه نبود. خودت بهتر می‌دونی از کجا بود!

اما حالا چی‌؟ مریم مقدسِ تو چرا آخه...؟! استغفرالله! موهاشو رنگ کرده؟ وا!
چی‌ شده حالا چشمت باز شده و دم از آزادی و چیزی که خودشون دوست دارن میزنی‌...!؟ چطور قبلی‌‌ها پتیاره بودن اگه به یه پسر سلام میکردن، اما حالا دخترِ متمدنِ شما شبا با دوستاشون تو هر جمعی‌ می‌تونن باشن...؟!
یادته چه حرفایی می زدی پشت سر کسی‌ که دوست پسر داشت و آبروش رو جلو خانوادش می‌بردی و می گفتی‌ آدم بمیره بهتره تا همچین دختری داشته باشه! یادته گفتی‌ خاک تو سر دادشِ بی‌ غیرتش؟ یادته پشت لبت رو گاز می‌گرفتی که کی‌ می‌خواد اینو بگیره...؟! شما نگران نباش! همین.

غصه ی خودت و این دست گلی‌ که داری رو بخور! آفرین، کار دختر تو عیب نیست، تو مشکلی‌ که یه عمر حرفِ اضافه می زدی. حالا به همین‌هایی‌ که میگفت "خراب" نگاه کن. خجالت بکش...
نوبت گٔل پسر‌های دیروز و پسر خانوم‌های امروز هم می رسه!

بحث خاله زنکی و این چیزا نیست. آدم دلش می سوزه وقتی‌ این اتفاق‌ها رو می‌بینه و حالا می‌بینه سکوت کردن. چیزی ازشون نمی‌خواهیم دیگه، حرفاشون رو زدن؛
ولی‌ بفهمید زشته یه سری کارا و همون چیزی هم که اگه بهش اعتقاد دارین، خوب نمیدونه این کارا رو...
اما خوشحالم که گذرِ زمان جوابت رو داد؛ نه اونها فاحشه شدند، نه اینها آقا دختر ماندند!
الان چه حسی داری...؟!

هیچ نظری موجود نیست: