۱۳۹۲ تیر ۴, سه‌شنبه

خرابه ای که ترک گفته خواهد شد

این جا متروکه ای بیش نیست
در هیاهوی بی هدفِ کلاغ ها
در صبحِ فروپاشی

زیرِ شلاقِ داغِ نسیمی که
فقط می وزد
می وزد و جان را به تنِ‌ خسته ی ما باز می گرداند.
این جا هیچ چیز دوست داشتنی نیست

و هیچ مهم نیست
دشنه ای که در دیس گذاشته اید و به من تعارف می کنید
من بر می دارم
شما همیشه چشم هایتان بسته است
و لمس نخواهید کرد

و بدان که هیچ لبخندی ماندگار نیست
و نه بر ستوه آیی از این کر کسان
که این خانه مخروبه ی متروکه ای بیش نخواهد بود

هیچ نظری موجود نیست: